مقدمه ای بر شناخت نقش و جایگاه هنر و صنعت کاشی در معماری ایران
تاريخچه کاشي (آجر لعابي ) و هنرهاي تزئيني در ايران به دوران قبل از تاريخ بر ميگردد. کاشيکاري در ميان هنرهاي تزئيني در معماري ايراني جايگاه ويژهاي داشته و روشهاي پيچيده توليد، طراحي و نوع مصالحي که در هر دوره از تحول این صنعت و هنر به کار می رفته تحت تاثير عوامل طبيعي ، اقتصادي و تاثيرات سياسي قرار گرفته است.
هنر کاشی کاری به عنوان یکی از هنرهای سنتی و اصیل حوزه معماری ایران، یکی از سرآمدترین این هنرها در حوزه معماری بوده است. این هنر با روشها و تکنیکهای مختلف اجرا به خصوص در دوران صفویه به اوج تعالی خود رسید و در دورههای بعد به دلایل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و سرانجام دل سپردن به دنیای صنعتی و مدرن نقشی متفاوت در عرصه معماری معاصر ایران پیدا نمود. گرچه از لحاظ تکنیکی، چه روش های نوین و مدرن ساخت و تولید کاشی و سرامیک – که تا به امروز تداوم داشته است- از حیث کارکردی و چه تکنیک های مختلف کاشی کاری به عنوان یک فرایند هنری چون معرق، شکسته و منقش و چه تکنیک های اجرایی در ارتباط با طراحی و ساخت بنا، رونق و توسعه این هنر همواره وابسته به نظام های مختلف سیاسی و اجتماعی حامی و متولی توسعه فضاهای معماری بوده است، اما نباید از تغییر رویکردها و سازوکارهای تهیه و اجرای طرحهای معماری در دوران معاصر نیز چشم پوشی نمود
درواقع مساله تغییر نقش و جایگاه هنر کاشیکاری و هنرهای تزئینی در ابنیه معماری نیاز به مداقهای چند وجهی و میانرشتهای دارد که به شدت تابعی از شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران در هر دوره تاریخی بوده و کاربستهای تکنیکی و معنایی آن منطبق با شرایط علمی و فنی جامعه و باورهای رایج درحال تغییر و تحول بوده است. این عرصه از وجه هنر سنتی کاشیکاری گرچه پس از دوره صفویه همراستا با تغییر در ساحت دیگر عرصههای هنر و فرهنگ ایران دچار تحول در شیوههای کاربست و اجرا گردید اما ضربه اصلی بر پیکره این هنر را هجوم انگارههای معماری مدرن و مدرنیسم باید دانست، آوردگاهی که شان هنر کاشی و سرامیک را در حد یک کاربست فنی و کاربردی در ساختمان تقلیل و کاربرد کاشی و سرامیک را در یک فرایند صنعتی معطوف به فضاهایی نو در بنا که تا به آن روز جایی در معماری ابنیه و ساختمان های ایران نداشته بودند نمود، اندیشهای که نهتنها بنیانهای تکنیکی این هنر را مورد پرسش قرار داد، بلکه مفاهیم و فلسفه هنر و فرهنگ ایرانی را نیز همچون دیگر نقاط جهان به چالش کشید. حال باید دید که ایران معاصر، همسو با پارادایمهای پسامدرن و معاصر در حوزه معماری و هنر جایگاه و مفری برای بازآفرینی و باززندهسازی این هنر و بازتعریف جایگاه و نقش آن در ساختارهای جدید اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، در کنار ساختارهای جدید آموزش معماری و تحول سازوکارهای طراحی و اجرایی پیدا خواهد نمود یا خیر. از این روی نگاهی مبتنی بر دو محور مطالعات تاریخی و معناشناختی و مطالعات تکنیکی و زیباشناختی میتواند در دستیابی به پاسخ مورد نظر راهگشا باشد، نگاهی که خوانشی از شرایط بازنمایی نه تنها هنر کاشی و سرامیک در دو مفهوم سنتی و مدرن آن که اثر معماری را به کنکاش گذاشته و دست به تبیین جایگاه جدید این پدیده هم به لحاظ تکنیکی و مدرن آن و هم به لحاظ هنری و زیباییشناختی آن در معماری معاصر ایران خواهد زد
این رویکرد در بازخوانی مفاهیم را باید هر چه بیشتر وامدار تداوم و پویایی فرهنگ و تمدن ایرانشهری دانست که خود را همانند سیستمی زنده در تلاطمهای تاریخی و مواجهه با فرهنگ و انگارههای دنیای مدرن صیغل داده و بازنمایی مفهومی ، کالبدی و عملکردی جدیدی را اختیار می نماید. در مورد هنر کاشیکاری نیز بازشناسی نقش و جایگاه آن در یک نظام یکپارچه و پیوسته، هرچند جدید، از نحوه طراحی و اجرای ابنیه و مقایسه تطبیقی آن با بسترهای دیگر تاریخی با شرایط متفاوت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و تکنولوژیک ما را به سمت درک جایگاه درست آن به عنوان یک هنر، یک صنعت، یک کاربست یا یک پدیده عملکردی واجد وجوه زیبایی شناختی و ... در حوزه معماری یاری می رساند. دستیابی به این نگاه پیش فرض نخست تامین مقدمات و زیرساخت های توسعه هر هنر و فناوری خواهد بود. درک درست از شرایط امکان و امتناع توسعه کمی و کیفی، تحلیل کالبدی و معنایی و تبیین معیارهای زیبایی شناختی و ارزشیابی فنی ، تکینیکی و عملکردی، آن چیزیست که عرصه معماری ایران در جهت هویت یابی و ارتقاء کیفی کالبد زیستی و روانی مخاطبان بدان نیاز دارد. همچنین گونه بندی موارد استفاده از کاشی و سرامیک به لحاظ مختصات فنی مرتبط با اقلیم و عملکرد و بار معنایی مرتبط با فرهنگ در ایران به جای تعمیم و کلی گویی در خصوص مشخصات و الگوسازی های واحد میتواند یکی از خواستگاه های مورد نیاز حرفه برای دستیابی به رابطه ای فعال و پویا بین مبانی نظری معماری ایران و کاربست های عملی و اجرایی آن باشد
بررسی تغییر نقش تکنیکی و معنایی هنر کاشیکاری به صنعت کاشی و سرامیک در ساختار معماری معاصر ایران در مقایسه با این نقش در تاریخ معماری ایران میتواند یکی از اهداف اصلی جستارها، یادداشت ها و مقالات پیش روی معماران و پژوهشگران این حوزه باشد. این تغییر نقش مرتبط با ساختارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی معماری ایران و تاثیر مدرنیته بر انگاره های مفهومی و کاربردی جهان جدید در گفتگو با جریان به انزوا رفته سنت معماری و اندیشهورزی در معماری ایران خواهد بود. بازخوانی اندیشه های فلسفی و تکنیکی به کاربردن کاشی در سنت معماری ایران به عنوان جریان ممتد و پویای فرهنگ و تمدن ایرانشهری در بازیابی و درک تغییر نقش این عنصر معماری در مراودات مفهومی و کارکردی مدرن، اشکال مختلف طراحی و تولید صنعتی آن و کارکردهای جدید و عملکردی آن در معماری و ماهیت فضاهای هدف این مصالح، ما را به مفهومی از تغییر ساختارها واقف خواهد نمود که الزاما با مفهوم افول هم راستا نبوده بلکه خوانشی نو در فرآیند بازنمایی را معرفی می نماید. استفاده از کاشی همچنان در ابنیه مذهبی، حکومتی و عمومی معماری ایران با شیوه ها و خوانشهای جدید حضور دارد لیکن در ارجاع به معنای گذشته و تبیین اصولی نوین دچار چالشی ناشی از تغییر فرآیندهای ساخت و تفکیک تخصص های اجرایی و فنی گشته است. به نوعی بایستی شرایط کنونی هنرکاشی کاری (در مفهوم سنتی آن و متفاوت با وضعیت صنعت کاشی و سرامیک) را در فاصله ایجاد شده میان طراحان، مجریان و استادکاران جستجو[1] و دستیابی به کاربست های نوین صنعتی، تکنیکی، اقتصادی و اجرایی معماری معاصر ایران نسبت به صنعت کاشی و سرامیک را در تلاش برای هویتمند نمودن آن در صنعت ساختمان، زندگی روزمره ساکنان و توقعات فنی و معنایی مورد انتظار جامعه ایران از آن جستجو نمود. در حوزه آموزش معماری ورود تکنولوژی و مفاهیم معماری مدرن در خوانش مفاهیم، طراحان را به اجتناب از به کارگیری هنرهای تزئینی در راستای توجه به کارکردهای ماشینی بنا و یا ارائه خوانش و بازنمایی انتزاعی و نو از هنرهای تزئینی سوق داده است
معماری معاصر ایران در حالتی از امکان و امتناع استفاده از هنرهای تزئینی در تولید یا فقدان معنا قرار دارد که ناشی از عدم درک صحیح و عمومی از مفاهیم و کارکردهای زیبایی شناختی و تکنیکی از دلالت های کاربردی تزئینات چه از منظر انسانشناختی و چه از منظر کارکردی است. دیالکتیکی میان مفاهیم کاربردی و زیبایی شناسانه که در برخورد با مفاهیم نوین و ساختارهای اجتماعی و سیاسی دوران مدرن خود را معرفی کرده و نیاز به مداقه و مورد بحث قرار دادن مفاهیم میانرشته ای در مسیر تولید فضا و معنای معماری ایران خواهند داشت.
در نگاه به پدیده کاشی و سرامیک از منظر یک هنر تزئینی میتوان چنین گفت که معماری معاصر ایران در ارتباط با آرایه های معماری مدرن رابطه خود با تزئیناتی چون کاشی را در دو وجه تبیین نمود. اول در معماری معروف به التقاطی که با ترکیب آرایه های معماری سنتی و نمادهای باستانی دست به خلق آثاری ترکیبی با تکنولوژی مدرن پرداخت (مانند نمونه های کارهای سیحون، فرمانفرمایان و ...) و یا در نفی آن به طور کامل پیرو سبک مدرن یا بین الملل بود. از این دست بناها میتوان به مجموعه اکباتان و بسیاری دیگر از ابنیه جدید در ایران اشاره کرد. پیش از این دو جریان معماری معطوف به بناهای عمومی گرچه به دست معمارانی داخلی و خارجی شکل میگرفت اما خود را ادامه دهنده سنت گذشته بر می شمرد مانند کارهای آندره گدار، لرزاده و طاهر زاده، و البته کاشیکاری در این آثار به تناسب شرایط به کار میرفت.
در این دوره از معماری معاصر ایران، شاهد طراحی و ساخت ساختمان ها و مجموعه هایی هستیم که در وهله اول کارکرد گرایی را مورد توجه قرار داده اند و همانند جریان اصلی معماری ساختمان های مدرن در اروپا و آمریکا ضدتاریخ عمل کرده و نیازی به تکرار یا استفاده از مفاهیم، عناصر و اشکال معماری گذشته نمی دیدند .شاید بزرگترین ضربه را به هنر کاشیکاری این شعار معماری مدرن ، تزئینات جنایت است، زد و پس از آن هرگز کاشیکاری به ارزش و شان گذشته خود باز نگشت. معماران متاثر یا پیرو این سبک با قطع ارتباط از گذشته مبانی جدید معماری را در ارتباط با نیازهای جدید زندگی مدرن هم تراز دانسته و به خلق بناهای جدیدی در شهرهای درحال توسعه ایران دست زدند.
این جریان به همراه رشد سریع شهرنشینی و توسعه ناهمگون آن، نیاز به تامین مسکن ارزان برای مهاجرین جدید به شهرها، شکلگیری طبقه متوسط شهری با نیازهای مدرن و ساختار جدید نظام ساخت و ساز شهری و معماری هنر کاشیکاری را هر چه بیشتر به عنوان یک هنر به حاشیه راند و نقش صنعتی و تکنیکی آن را به عنوان یک الزام به خصوص در فضاهای جدیدی که قبلا جایی در بناهای سنتی نداشتند پر رنگ نمود. حمام ها و فضاهای بهداشتی، آشپزخانه، استخر و ... که در معماری گذشته ایران چه به لحاظ کارکردی و چه به لحاظ معنایی جایی در داخل بنا نداشتند حال در داخل ساختمان قرار گرفته بودند و استفاده از مصالحی مناسب با کارکردهای فنی متناسب با آن ها الزامی بود، لذا نه تنها شکل جدید و صنعتی این مصالح که روش های وارداتی اجرای آن نیز مورد پذیرش قرار گرفت .
درواقع در این دوره شکافی میان مفهوم سنتی طراحی، تولید و اجرای کاشی به عنوان یک هنر تزئینی و انواع پوشش های سنتی کف با صنعت کاشی و سرامیک در شکل مدرن و غالبا رایج در معماری طبقات مختلف اجتماعی شکل گرفت
گرچه امروزه این هنر در مرمت ابنیه تاریخی یا در خلق ساختمانهای مذهبی کاربرد دارد لیکن مقایسه حجم این نوع اقدامات با میزان ساخت و سازها نشان از افول کمی و به تبع آن افول کیفی آن به عنوان یک هنر در برابر توسعه و رشد استفاده از این مصالح به عنوان یک کارکرد فنی دارد. همچنین کاهش تقاضا و سبک زندگی جدید سنت آموزش این هنرها را که تا پیش از آن به روش استاد و شاگردی محقق میگشت را با تهدید جدی روبرو کرد تا جاییکه در حال حاضر تعداد انگشت شماری از اساتید این هنر مشغول به کار و تعداد کمتری نسبت به تربیت شاگرد همت گمارده اند، در حالی که اجرای عمومی کاشی و سرامیک در شکل صنعتی و مدرن آن رایج و عمومیت یافته است.
نکته قابل توجه دیگر جایگاه این هنر به عنوان یک فرآیند کیفی در سیاست های توسعه و عمران است. با مراجعه به پروژه های حوزه عمرانی در می یابیم که بستر بهره گیری از این هنر نیز برای سازندگان چندان مهیا و سهل الوصول نیست چراکه مبنای تامین مالی و پرداخت هزینه های ساخت بناها در این نوع پروژه ها مبتنی بر برآورد کمی و نظام فهرست بهای پایه است. این فهرست بها برای کاشی، سرامیک و دیگر ملزومات ساختمانی اقدام به تنظیم بهای واحد نموده که قابل تعمیم برای یک کار هنری چون کاشی کاری سنتی نبوده و جهت اجرای به صرفه کاشی کاری صنعتی پیش بینی شده است. در این قسم امور به کارگیری هنری چون هنر کاشیکاری نیازمند تنظیم صورتجلسات و پیشنهاد آیتم های جدید محاسبه با تایید کارفرما بوده که علاوه بر زمان بر بودن به لحاظ زحمات جانبی امر مورد استقبال همه پیمانکاران قرار نمی گیرد درحالی که عملا استفاده عمومی از کاشی و سرامیک به شکل صنعتی و مدرن ترویج و تسهیل گردیده است.
در نتیجه این نگاه کمی و مساله جدید معماری و شهرسازی ایران در تامین حداقلی یا نگاه مدرن بر معماری به عنوان یک الگوی واحد، ساختار ساختمانی بناهای مسکونی به عنوان بیشترین حجم ساخت و ساز از بهره گیری از هنرهایی سنتی چون کاشیکاری محروم گشته است ، حتی این اتفاق با وجود گرایش کارفرمایان و بهره برداران به ایجاد زیبایی و تفاوت در بنا یا ارتقا کیفیت و استفاده از مصالح خاص در بنا و فضاهای آن نیز همچنان با جایگزینی مصالح وارداتی و خاص صنعتی و مدرن در جریان است و بازار کاشی و سرامیک به خوبی به این نیاز با چهره ای مدرن و امروزی پاسخ داده اند . این غفلت چندساله غنای بصری شهرها و بناها را مورد تهدید قرار داده و تعلق حسی ساکنان بدان از بین رفته و کارفرمایان نیز به ندرت تقاضای نمود چنین هنرهایی را از معماران طلب می کنند. درواقع هنر کاشیکاری جایگاه خود را به عنوان یکی از ارکان ماندگار هنر معماری ایرانی، در معماری مدرن و معاصر ایران از دست داده و جای خود را به صنعتی عظیم در تولید، توزیع و اجرای صنعتی داده است
حال با ترسیم این تصویر از جایگاه عینی و مورد انتظار صنعت کاشی و سرامیک ایران میتوان کاربست های پیش روی صنعت ساختمان در مواجهه فنی و زیبایی شناختی با آن را بر اساس تفکیک کیفی و تکنیکی روش های ساخت و تولید کاشی و سرامیک ، روش ها و مبانی زیبایی شناختی و فرهنگی در طراحی و توسعه روش های فنی ، اجرایی و کارکردی بر اساس مولفه های سرزمینی پیشنهاد داد؛
درواقع هویتمند نمودن مجدد نقش مصالح در معماری معاصر ایران نیازمند شناخت هر چه بیشتر کارکردهای معنایی، روان شناختی و زیبایی شناختی بهره برداران در کنار توسعه فنی و اجرایی سرزمینی شده روش های ساخت و اجراست. این مهم بدون شناخت دقیق نیازهای کارکردی و معنایی جامعه هدف و میزان فراوانی آن از یک سو و وقوف به ظرفیت ها و محدودیت های شبکه تامین، تولید و توزیع محصول محقق نخواهد شد
شاید امروز دیگر نتوان در عموم ساختمان ها از هنر سنتی کاشی و کاشیکاری اثری دید اما این موضوع نافی نقش هنری و زیبایی شناختی معماران در طراحی بر اساس و با انتخاب مصالح و روش های اجرایی مناسب آن به خصوص کاشی و سرامیک شد؛ نقشی که به دلایل مختلف در بسیاری از بناها از معمار صلب یا توسط او مورد توجه قرار نمیگیرند. به نوعی در ساختار معیوب شده نظام معماری ایران این نقش ها عمدتا باید توسط کارفرما ذیل یک قرارداد و شرح خدمات مشخص به معمار محول شوند اما با اینکه همواره انجام طرح توسط معماران خبره نتایج مثال زدنی به همراه داشته است با این حال در بسیاری از موارد یا برای کاهش هزینه خدمات طراحی یا جهت اعمال سلایق یا تامین منافع شخصی توسط مجریان، بهرهبرداران و دیگر بازیگران صنعت ساختمان صورت میپذیرد
در این شرایط دستیابی به مفهومی درست و پایدار از توسعه وظیفه مشترک طراحان، تولیدکنندگان، معماران، کارفرمایان و بهره برداران خواهد بود. در این خصوص وظیفه واحدهای تحقیق و توسعه صنعت کاشی و سرامیک در زمینه های شناسایی جامعه هدف و نیازهای بومی، اجتماعی و اقتصادی آن، توسعه طرح ها و هویتمند نمودن آن ها بر اساس خواستگاه های فرهنگی، هنری، اجتماعی، کارکردی و معنایی جوامع هدف، شناخت و تعریف عرصه ها، کاربردها و جوامع جدید هدف، توسعه فنی و تکنیکی فرایندهای ساخت و تولید در پاسخ به نیازهای فنی و زیبایی شناختی معماری ایران و ... سنگین تر و واجد اهمیت بیشتری خواهد بود
از سوی دیگر این وظیفه اهل حرفه و جامعه دانشگاه است که نسبت به تربیت سواد بصری و فنی دانشجویان از یک سو و ارتقا و رشد ذائقه کارفرمایان، بهره برداران و عموم مردم از سوی دیگر اهتمام ورزد؛ نقشی که امروز بیش از پیش از این بخش از جامعه و بازیگران عرصه معماری ایران انتظار می رود چراکه به اقتضای شرایط حال حاضر حرفه و دانشگاه معماران جوان و خلاق امروز نیز هر چه کمتر به سمت درک و خلق فضا با به کارگیری مهارت های شناختی و تکنیکی از مصالح روز صنعت ساختمان رفته که نخست ناشی از نظام آموزشی ایجابا ناکارآمد و ناکافی در حوزه ساختمان و معماریست و دوم اقتضای شرایط بی ثبات اقتصادی، سیاسی و اجتماعیست که تاب ممارست و تلاش جهت آموختن چنین دانشی را از آن ها ربوده و ره صدساله یک شبه رفتن را آرزویشان ساخته است. همین روحیه معماران را هرچه بیشتر از مبانی عمیق معماری و قابلیت بازآفرینی اندیشه های هنری، زیبایی شناختی و اجرایی آن دور و به دامان اندیشه ها و کارکردهایی وارداتی و مبرا از تاریخ و فرهنگ عمیق این مرز بوم سوق میدهند.
[1] گرچه هنر کاشی کاری در ابنیه مذهبی همچنان جایگاهی عمده دارد لیکن تغییر مقیاس و تحول در کمیت ساخت و سازها، درصد توجه به این هنر را کاهش داده است.
جدید ترین اخبار امروز
چرا تعالی سازمانی؟
میزان رقابت در میان صنایع و بنگاه های اقتصادی باعث رشد و بقای هر کشوری می باشد. قدرت رقابتی و فرایند حرکت صنایع کشور به سوی اقتصاد جهانی می تواند در رشد صنعت و اقتصاد کشور تاثیر بسزائی داشته باشد. از این رو هر بنگاه اقتصادی و یا صنعتی باید به منظور بقا در اقتصاد جهانی برای افزایش قدرت رقابتی خود تلاش کند، بررسی ها نشان داده است که فعالیت ها و صنایع رقابت پذیر از رشد فناوری و تکنولوژی روز دنیا بهره گرفته اند، تعیین شاخص های رقابت پذیر و قابل دسترس برای تعالی در صنایع یکی از مهمترین ارکان در تعالی سازمانی می باشد.
چرخش و اصلاح سایز کاشی
از دوران صنعتی شدن تولید کاشی قریب یک قرن می گذرد و طی این دوران صنعتگران توانستند با عبور از تولید دستی کاشی که قبلا بصورت تزئینی و خصوصا نما استفاده می شد اینک آنرا برای مصرف داخل ساختمان آن هم به صورت محدود و صرفا برای عدم نفوذ آب و بهداشتی بودن آن در ناحیه کمی از سرویس استفاده نمایند، بدین ترتیب مصرف عمومی کاشی و افزایش حجم تولید و مصرف آن در اوایل قرن نوزدهم میلادی آغاز گردید.
چه چیزی در خطر است؟
امروزه ضرورت ایجاد مزیت رقابتی در سازمان ها با توجه به پیچیدگی کسب و کارها امری ضروری و غیر قابل انکار می باشد، بازارها و صنایع مختلف بصورت غیرقابل پیش بینی به هم متصل شده و در دنیای کسب و کار امروزی مرزهای بین صنایع کاملا از بین رفته است. حال در این دنیای در حال توسعه کسب و کار، سازمان هایی که همچنان از استراژی سنتی و ایستا استفاده می کنند و در تغییر روند و به روز نمودن خود، توسعه تکنولوژی و نوآوری مقاومت می کنند قطعا بقای سازمان خود را به خطر خواهند انداخت.
ضرورت استفاده از ابزارهای اقتصاد سبز
بر اساس تعریف برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد، اقتصاد سبز الگویی است که به افزایش رفاه انسان و برابری اجتماعی منجر شود. یکی از ویژگی هایی که اقتصاد سبز را از رژیم های اقتصادی قبل متمایز می سازد، ارزیابی مستقیم سرمایه های طبیعی مانند تنوع زیستی و خدمات اکوسیستمی از طریق ارزش گذاری اقتصادی آن هاست.
مقدمه ای بر شناخت نقش و جایگاه هنر و صنعت کاشی در معماری ایران
تاريخچه کاشي (آجر لعابي ) و هنرهاي تزئيني در ايران به دوران قبل از تاريخ بر ميگردد. کاشيکاري در ميان هنرهاي تزئيني در معماري ايراني جايگاه ويژهاي داشته و روشهاي پيچيده توليد، طراحي و نوع مصالحي که در هر دوره از تحول این صنعت و هنر به کار می رفته تحت تاثير عوامل طبيعي ، اقتصادي و تاثيرات سياسي قرار گرفته است.
جدید ترین کاشی و سرامیک
چرا تعالی سازمانی؟
میزان رقابت در میان صنایع و بنگاه های اقتصادی باعث رشد و بقای هر کشوری می باشد. قدرت رقابتی و فرایند حرکت صنایع کشور به سوی اقتصاد جهانی می تواند در رشد صنعت و اقتصاد کشور تاثیر بسزائی داشته باشد. از این رو هر بنگاه اقتصادی و یا صنعتی باید به منظور بقا در اقتصاد جهانی برای افزایش قدرت رقابتی خود تلاش کند، بررسی ها نشان داده است که فعالیت ها و صنایع رقابت پذیر از رشد فناوری و تکنولوژی روز دنیا بهره گرفته اند، تعیین شاخص های رقابت پذیر و قابل دسترس برای تعالی در صنایع یکی از مهمترین ارکان در تعالی سازمانی می باشد.
چرخش و اصلاح سایز کاشی
از دوران صنعتی شدن تولید کاشی قریب یک قرن می گذرد و طی این دوران صنعتگران توانستند با عبور از تولید دستی کاشی که قبلا بصورت تزئینی و خصوصا نما استفاده می شد اینک آنرا برای مصرف داخل ساختمان آن هم به صورت محدود و صرفا برای عدم نفوذ آب و بهداشتی بودن آن در ناحیه کمی از سرویس استفاده نمایند، بدین ترتیب مصرف عمومی کاشی و افزایش حجم تولید و مصرف آن در اوایل قرن نوزدهم میلادی آغاز گردید.
چه چیزی در خطر است؟
امروزه ضرورت ایجاد مزیت رقابتی در سازمان ها با توجه به پیچیدگی کسب و کارها امری ضروری و غیر قابل انکار می باشد، بازارها و صنایع مختلف بصورت غیرقابل پیش بینی به هم متصل شده و در دنیای کسب و کار امروزی مرزهای بین صنایع کاملا از بین رفته است. حال در این دنیای در حال توسعه کسب و کار، سازمان هایی که همچنان از استراژی سنتی و ایستا استفاده می کنند و در تغییر روند و به روز نمودن خود، توسعه تکنولوژی و نوآوری مقاومت می کنند قطعا بقای سازمان خود را به خطر خواهند انداخت.
ضرورت استفاده از ابزارهای اقتصاد سبز
بر اساس تعریف برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد، اقتصاد سبز الگویی است که به افزایش رفاه انسان و برابری اجتماعی منجر شود. یکی از ویژگی هایی که اقتصاد سبز را از رژیم های اقتصادی قبل متمایز می سازد، ارزیابی مستقیم سرمایه های طبیعی مانند تنوع زیستی و خدمات اکوسیستمی از طریق ارزش گذاری اقتصادی آن هاست.
مقدمه ای بر شناخت نقش و جایگاه هنر و صنعت کاشی در معماری ایران
تاريخچه کاشي (آجر لعابي ) و هنرهاي تزئيني در ايران به دوران قبل از تاريخ بر ميگردد. کاشيکاري در ميان هنرهاي تزئيني در معماري ايراني جايگاه ويژهاي داشته و روشهاي پيچيده توليد، طراحي و نوع مصالحي که در هر دوره از تحول این صنعت و هنر به کار می رفته تحت تاثير عوامل طبيعي ، اقتصادي و تاثيرات سياسي قرار گرفته است.
جدید ترین اخبار امروز
چرا تعالی سازمانی؟
میزان رقابت در میان صنایع و بنگاه های اقتصادی باعث رشد و بقای هر کشوری می باشد. قدرت رقابتی و فرایند حرکت صنایع کشور به سوی اقتصاد جهانی می تواند در رشد صنعت و اقتصاد کشور تاثیر بسزائی داشته باشد. از این رو هر بنگاه اقتصادی و یا صنعتی باید به منظور بقا در اقتصاد جهانی برای افزایش قدرت رقابتی خود تلاش کند، بررسی ها نشان داده است که فعالیت ها و صنایع رقابت پذیر از رشد فناوری و تکنولوژی روز دنیا بهره گرفته اند، تعیین شاخص های رقابت پذیر و قابل دسترس برای تعالی در صنایع یکی از مهمترین ارکان در تعالی سازمانی می باشد.
چرخش و اصلاح سایز کاشی
از دوران صنعتی شدن تولید کاشی قریب یک قرن می گذرد و طی این دوران صنعتگران توانستند با عبور از تولید دستی کاشی که قبلا بصورت تزئینی و خصوصا نما استفاده می شد اینک آنرا برای مصرف داخل ساختمان آن هم به صورت محدود و صرفا برای عدم نفوذ آب و بهداشتی بودن آن در ناحیه کمی از سرویس استفاده نمایند، بدین ترتیب مصرف عمومی کاشی و افزایش حجم تولید و مصرف آن در اوایل قرن نوزدهم میلادی آغاز گردید.
چه چیزی در خطر است؟
امروزه ضرورت ایجاد مزیت رقابتی در سازمان ها با توجه به پیچیدگی کسب و کارها امری ضروری و غیر قابل انکار می باشد، بازارها و صنایع مختلف بصورت غیرقابل پیش بینی به هم متصل شده و در دنیای کسب و کار امروزی مرزهای بین صنایع کاملا از بین رفته است. حال در این دنیای در حال توسعه کسب و کار، سازمان هایی که همچنان از استراژی سنتی و ایستا استفاده می کنند و در تغییر روند و به روز نمودن خود، توسعه تکنولوژی و نوآوری مقاومت می کنند قطعا بقای سازمان خود را به خطر خواهند انداخت.
ضرورت استفاده از ابزارهای اقتصاد سبز
بر اساس تعریف برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد، اقتصاد سبز الگویی است که به افزایش رفاه انسان و برابری اجتماعی منجر شود. یکی از ویژگی هایی که اقتصاد سبز را از رژیم های اقتصادی قبل متمایز می سازد، ارزیابی مستقیم سرمایه های طبیعی مانند تنوع زیستی و خدمات اکوسیستمی از طریق ارزش گذاری اقتصادی آن هاست.
مقدمه ای بر شناخت نقش و جایگاه هنر و صنعت کاشی در معماری ایران
تاريخچه کاشي (آجر لعابي ) و هنرهاي تزئيني در ايران به دوران قبل از تاريخ بر ميگردد. کاشيکاري در ميان هنرهاي تزئيني در معماري ايراني جايگاه ويژهاي داشته و روشهاي پيچيده توليد، طراحي و نوع مصالحي که در هر دوره از تحول این صنعت و هنر به کار می رفته تحت تاثير عوامل طبيعي ، اقتصادي و تاثيرات سياسي قرار گرفته است.
جدید ترین کاشی و سرامیک
چرا تعالی سازمانی؟
میزان رقابت در میان صنایع و بنگاه های اقتصادی باعث رشد و بقای هر کشوری می باشد. قدرت رقابتی و فرایند حرکت صنایع کشور به سوی اقتصاد جهانی می تواند در رشد صنعت و اقتصاد کشور تاثیر بسزائی داشته باشد. از این رو هر بنگاه اقتصادی و یا صنعتی باید به منظور بقا در اقتصاد جهانی برای افزایش قدرت رقابتی خود تلاش کند، بررسی ها نشان داده است که فعالیت ها و صنایع رقابت پذیر از رشد فناوری و تکنولوژی روز دنیا بهره گرفته اند، تعیین شاخص های رقابت پذیر و قابل دسترس برای تعالی در صنایع یکی از مهمترین ارکان در تعالی سازمانی می باشد.
چرخش و اصلاح سایز کاشی
از دوران صنعتی شدن تولید کاشی قریب یک قرن می گذرد و طی این دوران صنعتگران توانستند با عبور از تولید دستی کاشی که قبلا بصورت تزئینی و خصوصا نما استفاده می شد اینک آنرا برای مصرف داخل ساختمان آن هم به صورت محدود و صرفا برای عدم نفوذ آب و بهداشتی بودن آن در ناحیه کمی از سرویس استفاده نمایند، بدین ترتیب مصرف عمومی کاشی و افزایش حجم تولید و مصرف آن در اوایل قرن نوزدهم میلادی آغاز گردید.
چه چیزی در خطر است؟
امروزه ضرورت ایجاد مزیت رقابتی در سازمان ها با توجه به پیچیدگی کسب و کارها امری ضروری و غیر قابل انکار می باشد، بازارها و صنایع مختلف بصورت غیرقابل پیش بینی به هم متصل شده و در دنیای کسب و کار امروزی مرزهای بین صنایع کاملا از بین رفته است. حال در این دنیای در حال توسعه کسب و کار، سازمان هایی که همچنان از استراژی سنتی و ایستا استفاده می کنند و در تغییر روند و به روز نمودن خود، توسعه تکنولوژی و نوآوری مقاومت می کنند قطعا بقای سازمان خود را به خطر خواهند انداخت.
ضرورت استفاده از ابزارهای اقتصاد سبز
بر اساس تعریف برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد، اقتصاد سبز الگویی است که به افزایش رفاه انسان و برابری اجتماعی منجر شود. یکی از ویژگی هایی که اقتصاد سبز را از رژیم های اقتصادی قبل متمایز می سازد، ارزیابی مستقیم سرمایه های طبیعی مانند تنوع زیستی و خدمات اکوسیستمی از طریق ارزش گذاری اقتصادی آن هاست.
مقدمه ای بر شناخت نقش و جایگاه هنر و صنعت کاشی در معماری ایران
تاريخچه کاشي (آجر لعابي ) و هنرهاي تزئيني در ايران به دوران قبل از تاريخ بر ميگردد. کاشيکاري در ميان هنرهاي تزئيني در معماري ايراني جايگاه ويژهاي داشته و روشهاي پيچيده توليد، طراحي و نوع مصالحي که در هر دوره از تحول این صنعت و هنر به کار می رفته تحت تاثير عوامل طبيعي ، اقتصادي و تاثيرات سياسي قرار گرفته است.